ṩᾄᾗƈђἔẓ سلام به وبلاگ من خوش اومدید.این وبلاگ بیشتر به داستان های مختلف میپردازه لطفا با نظرهاتون من. کمک کنید تا وبلاگ رو بهترش کنم پس نظر یادتون نره جمعه 16 / 12 / 1391برچسب:, :: 10:20 قبل از ظهر :: نويسنده : امیر دلارام
داستان زیبای پسرک وخدمتکار:
در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود ، پسر١٠ سالهاى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست . خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت . پسر پرسید : بستنى با شکلات چند است؟ خدمتکار گفت : ٥٠ سنت پسر کوچک دستش را در جیبش کرد ، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید : بستنى خالى چند است ؟ خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عدهاى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند ، با بیحوصلگى گفت : ٣٥ سنت پسر دوباره سکههایش را شمرد و گفت : براى من یک بستنی بیاورید . خدمتکار یک بستنى آورد و صورتحساب را نیز روى میز گذاشت و رفت . پسر بستنى را تمام کرد ، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوقدار پرداخت کرد و رفت . هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت ، گریهاش گرفت . پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى ، ١٥ سنت براى او انعام گذاشته بود ! از این داستان فوق العاده لذت بردم نظرات شما عزیزان: سایه
ساعت23:36---30 اسفند 1391
ممنون از این وبلاگ خودتون
dadashi vebet alie kheli ghashang bod
dadashi vebet alie kheli ghashang bod
dadashi vebet alie kheli ghashang bod
dadashi vebet alie kheli ghashang bod
dadashi vebet alie kheli ghashang bod
dadashi vebet alie kheli ghashang bod
dadashi vebet alie kheli ghashang bod
داداش خیلی خوب است در چت ناناس
به ماهم یاد بده
درباره وبلاگ سلام به وبلاگ من خوش اومدید.این وبلاگ بیشتر به داستان های مختلف میپردازه لطفا با نظرهاتون منو کمک کنید تا وبلاگ رو بهترش کنم پس نظر یادتون نره آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
برای تبادل لینک ما را به عنوان รคภςђєz لینک کنید.با تشکر نويسندگان
|